۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

محدوده ابراز محبت نسبت به فرزند


عده‏اى بر اين پندارند كه اظهار محبت به فرد مورد تربيت، بخصوص فرزند، او را لوس و از خودراضى بار مى‏آورد؛ و لذا نبايد با متربّى با زبان دوستى حرف زد و با او خودمانى شد. در صورتى كه اين حالت، ناشى از بكارگيرى بى‏مورد محبت است نه از ابراز آن. محبت اگر در جاى خودش صورت پذيرد، نه تنها كودك و نوجوان را از خودراضى بار نمى‏آورد بلكه برعكس، هر چه اظهار آن شديدتر و زيادتر باشد آثار مثبت خود را نيز بيشتر و نمايان‏تر خواهد ساخت.
به نظر مى‏رسد بكارگيرى محبت در دو مورد مى‏تواند داراى اثر منفى در امر تربيت باشد:
1 - عملى كردن خواسته‏ها و خواهشهاى متربّى، حتى در مواردى كه به صلاح او نباشد. زيرا غالباً كودك و نوجوان بر اثر ضعف بنيه عقلى، اسير عواطف و احساسات و خواسته‏هاى نفسانى خويش است و ممكن است چيزى را بخواهد كه يا فراتر از بنيه اقتصادى خانواده است و يا سودى به حال او ندارد و يا چيزى را بطلبد كه عملى كردن آن نقض مقررات دينى و يا اجتماعى است.
در اين‏گونه از خواسته‏ها، لازم است مربى با زبانى نرم و محبت‏آميز، با تربيت‏پذير خود سخن بگويد و زشتى كارش را با زبانى در خور فهم او بازگو كند و با دادن شخصيت و فرصت فكر كردن به او، هم زمينه رشد اخلاقى و اجتماعى او را فراهم آورد و هم وجدان و انصاف خود او را بيدار كند تا خود نسبت به آن عمل تمايلى نشان ندهد. تسليم شدن در برابر اين دست‏خواسته‏ها نتايجى منفى خواهد داشت كه از خودرضايى و لوسى يكى از آنهاست.
2 - توجه به خواسته‏هاى كودك و نوجوان در مواردى كه عملى كردن آن تجاوز به حق ديگرى باشد؛ برخى يا به خاطر محبت بيجا و يا به جهت راحت كردن خود، به آسانى به تمايلات بى‏مورد فرزند خود تن مى‏دهند و بدين وسيله نهال تجاوزگرى و سركشى را در جان او غرس مى‏كنند و با ايجاد و تقويت اين خوى منفى، او را از خودراضى و لوس بار مى‏آورند. اين چنين فرزندى گذشته از اين كه والدين خود را عذاب خواهد داد براى اجتماع نيز موجودى مزاحم و حق‏نشناس خواهد بود و هم خود در اثر توقعات زياد از ديگران و بر آورده نشدن آن از سوى آنها، در رنج و احساس محروميت خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: