۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

تأثير محبت ‏ورزى در تربيت


انسان اسير محبت و محكوم آن است، تا جايى كه گفته‏اند: «اَلْاِنْسانُ عَبْدُالاِحْسانِ» احسان و اظهار دوستى، مى‏تواند بشر را تا سر حد بندگى به پيش ببرد و البته اين نتيجه طبيعى محبت‏ورزى نسبت به انسانى است كه فطرت بشرى خويش را از دست نداده باشد.
محبت دوستيها را تحكيم و كدورتها را برطرف مى‏كند. پيوندهاى اجتماعى را تعميق كرده و به اعتمادهاى مردمى تقويت مى‏بخشد. مربى مى‏تواند با روش احسان به فرد مورد تربيت، ابتدا دل و روح او را تسخير كرده و به اختيار خود در آورد، آنگاه بى‏هيچ مشكلى به اين امر مبادرت ورزد.
بنابراين همچنان كه محبّت، فلسفه و اساس تربيت است، اظهار آن نيز از روشهاى بسيار مؤثر و كارآمد در تحقق آن به شمار مى‏آيد.
برخى گمان مى‏كنند بايد ديوارى از ترس و وحشت بين مربّى و متربّى باشد تا تربيت، جامه عمل بپوشد. ولى غافل از اينكه اگر ترس فرضاً بتواند به طور جزئى و محدود سرپوشى بر صفات ناهنجار بگذارد، تا وقتى اين اثر هست، كه عامل ترس نيز موجود باشد ولى به محض برطرف شدن آن، خوى‏هاى زشت با قدرتى بيشتر كه حاصل سركوبى و انباشته شدن آن است، خود را نشان خواهد داد، در حالى كه تحقيقات جديد و نيز تجربه‏هاى فراوان گوياى اين حقيقت است كه ابراز محبت و احساس اطمينان و اعتماد حاصل از آن، در امر تربيت، بسيار موفق‏تر از عامل ترس بوده است و صاحبان اين روش، خود را در اين زمينه بسيار موفق و ظفرمند مى‏دانند.

هیچ نظری موجود نیست: